دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان

ساخت وبلاگ
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت'>شهادتدر پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت راخونین مکن جان پدر چشم تَرَت رافردا همین‌که جمع کردی بسترم راآماده کن کم‌کم عزیزم بسترت راآماده کن از آن کفن‌ها دومین رابیرون بیاور یادگار مادرت رابگذار روی سینه‌ام باشد حسینتبگذار بر قلبم حسن را، دخترت رابگذار با طفلان تو قدری بسوزمحالا بگویم حرف‌های آخرت رازاری مکن بر حال من با حال و روزتخاکی مکن دنبال بابا معجرت راتو بار شیشه داری و می‌ترسم از توخیلی مواظب باش طفل دیگرت راوقتی که می‌ریزند هیزم روی هیزموقتی که می‌سوزاند آتش سنگرت را_بابا حواست باشد آنجا مُحسنت رابابا مواظب باش پشتِ در، سرت رااین جمله‌ی آخر عزیزم با حسین است:"با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را"✍ #حسن_لطفی دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان...
ما را در سایت دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhaiehkhoob بازدید : 44 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 14:01

#حضرت_زینب_س_اربعیناگرچه پایِ فراقِ تو پیرتر گشتممرا ببخش عزیزم که زنده برگشتمشبیه شعله‌یِ شمعی اسیر سوسویمرسیده‌ام سرِ خاکت؛ ولی به زانویمبیا که هر دو بگِرییم جایِ یکدیگربرای روضه‌ی‌مان در عزای یکدیگرمن از گلوی تو نالم...؛ تو هم زِ چشم ترممن از جبین تو گِریم...؛ تو هم به زخم سرممن از اصابت آن سنگ‌های بی احساسو از نگاه یتیمت به نیزه‌یِ عباسبر آن صدایِ ضعیفت بر این نفَس زدنمبرای چاکِ لبانت به جای جایِ تنممن از شکستن آن اَبروی جدا از همتو از جسارتِ آن دست‌های نامحرمبه زخمِ کاری نیزه که بازی‌ات میدادبه نقش‌های کبودی که بر تنم اُفتادچهل شب است که با کودکان نخوابیدمچهل شب است که از خیزران نخوابیدمچهل شب است نه انگار چهار‌صد سال است......هنوز پیکرِ تو در میانِ گودال استهنوز گِردِ تنت ازدحام می‌بینمبه سمتِ خیمه نگاهِ حرام می‌بینمهر آن چه بود کشیده زِ پیکرت بُردندمرا ببخش که دیر آمدم سرت بُردندمرا ببخش نبودم سرِ تو غارت شدکنارِ مادرم انگشتر تو غارت شد✍ #حسن_لطفی دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان...
ما را در سایت دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhaiehkhoob بازدید : 47 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 14:01

#امام_رضا_ع_شهادتچه غریبانه غریب الغربا را کشتندبا دل زار، معین الضعفا را کشتندآه ای اهل خراسان! همه خون گریه کنیدکه ولی نعمت و مهمان شما را کشتنداین خبر را به مدینه ببر ای باد صباهشتمین بضعه‌ی پیغمبر ما را کشتندخواهرش زنده اگر بود، از این غم می‌مردبین یک حجره‌ی در بسته رضا را کشتنداز عبایی که سرش بود، غلامش فهمید_آخر آن نورِ دلِ آلِ عبا را کشتندمثل یک مار گزیده به خودش می‌پیچیدبا چه زهری مگر آن نور هدا را کشتند؟!صورتش را به روی خاک نهاد و می‌گفت:چه غریبانه شه کرببلا را کشتندجگر سوخته‌اش روضه برایش می‌خواندبا لب تشنه چرا خون خدا را کشتند؟!ته گودال که با نیزه به پهلوش زدندروی تل، عمه‌ی مظلومه‌ی مارا کشتندپای رأس شهدا، بسکه کف و سوت زدندسرِ بازارچه‌ی شامْ اُسرا را کشتند✍ #عبدالحسین_میرزایی دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان...
ما را در سایت دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhaiehkhoob بازدید : 46 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 14:01

متن شعر نوحه سنتی پیاده روی نجف به کربلا -(با دمِ یا حسین یه شور و شوق وِلا)۱۵دنبال کردن این شاعر۲۵۱۴۴با دمِ یا حسین یه شور و شوق وِلااز نجف می رویم پیاده تا کرببلاراهمان تا حسین،ذکرمان یا حسینای حسین جان ای حسین جان...ای حسین جان فدای زائرانت شوممن فدای تو و سینه زنانت شومدر رَهِ کربلا،کن مرا هم فداای حسین جان ای حسین جان...ای که در کربلا فدای دلبر شدیبا لبِ تشنه چون لاله ی پرپر شدیکشتهٔ سرجدا،انتَ نورُ الهُدیٰای حسین جان ای حسین جان...دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۹ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پورشاعر:امیر عباسینوحه اربعین حسینی _اربعین شاه دین زینب بیامد کربلا۱۴دنبال کردن این شاعر۳۶۴۳۶نوحه اربعین حسینیاربعین شاه دین زینب بیامد کربلا۲بر سر خاک حسینش دارد او شور ونوا۲کربلا ماتمسرا،کربلا ماتمسرا ۲______________________________خاک قبراو بسر می ریرد او با شور وشیناشک می ریزد فراوان در غم هجر حسینکربلا ماتمسرا__________________________گوید ای هستی زینب لحظه ای خیز وببینخواهرت را قد کمان وموسپید ودل غمیندرچهل روزی که بر من چون چهل سالی گذشتبرمن آمد سیل غمها از یسار واز یمینکربلا...._____________________________بعد تو جانا پناه کودکانت بوده امحافظ جان علی از دشمنانت بوده امدر اسارت بوده وبس طعنه ها بشنیده امکوفه و شام بلا من قهرمانت بوده امکربلا....___________________________من خجالت می کشم بهر سه ساله دخترتمانده در شام بلا بخشا قصور خواهرتای برادر کن دعا تا روی قبرت جان دهمتا بیارامد کنارت زینب غم پرورتکربلا...شعر:اسماعیل تقواییپنج شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰:۵۰ نوشته شده توسط اسماعیل تقوائی شاعر:اسماعیل تقواییاربعین -( ای غبار حرمت تاج سر نوکرها )۱۳دنبال کردن این شاعر۳۱۶۰۴ای غب دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان...
ما را در سایت دیدار با جمال میرصادقی یک ذهن جوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhaiehkhoob بازدید : 67 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1402 ساعت: 8:52